کتاب قرن‎‎

يک كتاب فروشی : يک ماه ، يک رمان

پوپريشچين دوست داشتنی، قهرمان داستان يادداشتها، برداشت اول

او نيز همچون ما سالها به خوشی بر قلمرو محدود خويش فرمانروايی می‌كرده تا زمانی كه پا خارج از آن می‌گذارد و تمنای عشقی را می‌كند كه بسيار از او فاصله دارد. او می‌خواهد دنيايش را گسترده كند اما با ناباوری تمام می بيند تمام شالوده‌های زندگيش بر هم ريخته است. آيا او براستی يک نجيب‌زاده است؟ آيا زيبا و جوان است ؟ در تنهايی از خود تصوير خيالی زيبا و بی‌نقصی ساخته بوده است، اما تصوير تا زمانی استوار و دور از گزند می‌ماند كه عرضه نمی‌شود. وقتی می‌خواهيد چون سايه از كنار سايرين عبور كنيد، آنها احتياجی نمی‌بينند بشناسندتان و شما هم لزومی نمی بينيد تغييری كنيد! پس حالا پوپريشچين خود را ميبيند حقير، خجالتی، بی پول، زشت، پير و اطرافيانی كه همه از او بالاترند! گويی تازه چشم به جهان گشوده وتازه با واقعيات آشنا می شود.
تا قبل از سوفی پوپريشچين تنها آدم سياره خودش است كه در آن، خود پادشاه، فرمانروا، تحسين كننده و پايه گذار قوانين ميباشد. بهايی كه پوپريشچين برای عشقش و برای پا فراتر گذاشتن از زندگی محدودش كه هيچ ارتباط محكمی با سايرين در آن نبوده می‌پردازد بسيار سنگين است. سلامت روانش را از دست می‌دهد چون نمی‌خواهد واقعيت وجودش را باور كند! ديوانه می‌شود ، چون ديگر كار از كار گذشته و توان تغيير هم ندارد! به دنيای تخيل و معجزه چنگ می‌زند و دنيايی نو پايه می‌ريزد. در رؤيا او پادشاه اسپانياست چون نمی‌خواهد حقير و بدبخت باشد و كسی او را به پشيزی نگيرد.
در تمام مدت شاهد تلاش پوپريشچين عزيزمان هستيم كه در ما حس همدردی را زنده می‌كند و چه بسا كه در او خودمان را می‌بينيم در راهی كه بی‌سرانجام است. او نيز خود ميداند كه تلاشش واقعی نيست زيباست اما بر اساس قوانين اين جهانی نيست!در اصل او سراپا خواهش است نه تلاش! قهرمان داستان ما به قله بلند معرفت دست نمی‌يابد كه لذتهای دنيا همه برايش هيچ وپوچ شوند او انسانی است شكست خورده كه ديگر در نبرد زندگی جا ‌خالی كرده است. پوپريشچين می‌خواهد بچه شود و در آغوش مادرش آرام گيرد چون توانايی مبارزه يک انسان بالغ و مصمم كه می‌تواند تخيل را به واقعيت تبديل كند، ندارد.

Labels: