بارون درخت نشین
چگونه میتوان هم از مردم گریخت و هم از نزدیک با ایشان، و برایشان، زندگی کرد؟ چگونه می توان هم به زندگی آدمیان و قراردادهای دیرینة آن پشت پا زد و هم برای آنان، وبه کمک خودشان، زندگی نو و نظم نوینی را جستجو کرد؟ بارون درخت نشین به این پرسش ها پاسخ میگوید. پاسخی نه با وعظ و نظریهپردازی که با خود زندگیاش، با شیوة زیستن اش میآموزد که برای آدم همه چیز شدنی است؛ تنها به این شرط که بخواهد و بهای آن را بپردازد.
بارون روندو از سنت های کهنه و قیدهای بی چون وچرای اجتماعی میگریزد و شیوهای زیستن را برای خود برمیگزیند که دیگر کوچکترین همانندگی با زندگی مردمان ندارد. زمین سفت و آشنای زیر پا را رها میکند و به زندگی در راه پیچاپیچ و لرزان بالای درختان میرود، یعنی میتوان گفت که دنیای دیگری را جایگاه خود میکند. اما نه این که در« برج عاج» بنشیند. فاصله گرفتنش از زمین برای دوری جستن از مردم نیست. برعکس؛ پنداری در جستجوی میدان دید گسترده تری به میان شاخ و برگ درختان میرود تا همه چیز را بهتر و بیشتر ببیند، تا بهتر بتواند به آنچه برایش « شورش» کرده است عمل کند.
مقدمه مترجم بر رمان / بارون درخت نشین / ایتالو کالوینو / مهدی سحابی / نشر نگاه