کتاب قرن‎‎

يک كتاب فروشی : يک ماه ، يک رمان

بربلندیهای بادگیر عشقی تلخ و انتقامجو سایه می‌گستراند


نهمین معرفی کتاب‌قرن یکی از عجیب‌ترین٬ پرشورترین‌ و به یادماندنی‌ترینهای ادبیات جهان:


بلندیـهای بادگیـر

« عشـق هرگـز نمی‌میـرد »

شاهکار بی‌نظیر و تنها رمان

امیلی برونته

(۱۸۱۷ـ ۱۸۴۸)


« نیروی او بی‌همتاست٬ او می‌تواند زندگی را از بند حقایق برهاند. به چند ضربه‌ی قلم جان هر صورت را چنان می‌نمایاند که به کالبد آن نیازی نماند٬ با صحبت از خلنگزار باد را به وزش و رعد را به غرش در می‌آورد
ویرجینیـا وولف (درباره امیلی برونته)/ با سپاس از مهدی غبرائی

«از شدت ترس و ناراحتی از خواب پریدم. صدای وزش باد و بوران و برف بوضوح به گوشم می‌رسید. در اثر وزش باد شاخه‌ی درخت کاج مجاور پنجره مرتبا به شیشه می‌خورد... دستم را از قسمتی از پنجره که شیشه‌ی آن شکسته بود بیرون بردم تا آن شاخه را بگیرم. ولی به جای آنکه دستم با شاخه‌ی درخت تماس پیدا کند انگشتانم در میان انگشتان سرد و یخزده‌ی دست کوچکی گرفتار شد.
ترس و وحشت بی‌اندازه‌ای مرا فرا گرفت. کوشیدم دستم را عقب بکشم ولی آن دست مرموز انگشتانم را محکم چسبیده بود و رها نمی‌کرد. در همان حال صدای التماس‌آمیز و رعشه‌آوری به گوشم رسید: «بگذار داخل شوم! بگذار داخل شوم!»
...از پشت پنجره به طور مبهمی قیافه‌اش را می‌دیدم. صورت ظریف و بچگانه‌ای داشت...»

برگرفته از رمان بلندی‌های بادگیر / اثر امیلی برونته / مترجم علی‌اصغر بهرام‌بیگی / نشر نو با همکاری انتشارات جامی