کتاب قرن‎‎

يک كتاب فروشی : يک ماه ، يک رمان

خطی از شوريدگی تا جنون

با سنت اگزوپری و نيكلای گوگول وداع نخواهيم كرد ، هرگز ! هرچند سالهاست ما را به خودگذاشته و ترك گفتـه‌اند. زيبانيست آيا زنده ماندن يادنويسندگان بزرگ و انديشه آنها در وجود خوانندگان آثارشان پس از اين همه سال ؟!گيريم كه مـرگ بسيار زودتر و نامنتظرتر، بر جان نخبگان جامعه بشری چنگ اندازد، اما شاهكارهای جاودان اينان در سطرسطر خود سرود بی‌مرگی می‌خوانند: آری شاهكارهای واقعی ـ برخلاف آنها كه ازفرط تب زود به عرق مي‌نشينند ـ تاريخ مصرف و انقضايی ندارند.
بياييم فارغ از هياهوی "پرفروش‌های" كم فروغ و بی‌مايه از وجود اين سرمايه‌های ابدی بهره برگيريم. به‌كلام "شمس تبريز" ‌بيانديشيم ‌كه مي‌گفت:‌‌‌"عالم همـه قديم اسـت" و دست‌كم گاهی سراغي از كلاسيك‌های ادبيات و هنرجهان بگيريم و باور شمس را تجربه كنيم تا دريابيم كه هيچ پديده‌ای و هيچ انديشه و احساس تازه و با ارزشی نيست كه از گذشته بی‌بهره بوده باشد.
اين بار ونسان‌ونگوگ انسان‌دوسـت‌و‌‌ نقاش‌هلندی، هنرمندی ازتبار‌‌رنج، اوكه معدنچيان "بوريناژ" مسيح دوم اش ناميدند ميهمان‌ ماست. هنرمنـدی سرگشـته و شوريده كه زندگـي و زشت و زيباي آن را ازدل رنج بيرون كشيـد و خواست آفتاب را با خود به اعماق تاريك زمين ببرد؛‌ آنجاكه كارگران سياه روز معدن از كودك و بزرگ تا زن و مرد در تيرگی پيش‌از‌طلوع در‌آن فرو‌‌می‌شدند وغروب‌‌ ‌،‌ در‌غياب روشنايی ، از‌آن بر‌می‌آمدند.
امروز وقتی به تابلوهای رنگ رنگ و سوزان او - مردی كه خورشيد را دوست می‌داشت- می‌نگريم آيا باور خواهيم ‌كرد كه در تمام عمر كوتاه و پربارش تنها يكي از تابلوهايش به فروش رفت؟! بياييد نخست باهم سرگذشت زندگی اش را بخوانيم و آنگاه به تابلوهايش چشم بدوزيم تا زيبايي عميق و معرفت بزرگی راكه از صافی رنج انسانی عبور كرده دريابيم.
به ياد‌آوريـم پيش‌بينـی نيكلای گوگول را كه بيان رنج بسياری از هنرمندان ناكام زمانه بوده است: « اطمينان دارم كه بعد از من،‌ نام من از من خوشبخـت‌تر خواهد‌شد»
كتاب قرن ـ مرداد٨٥

Labels: