وانگوگ كـه بـود؟
وان گوگ يكی از کسان كميابی بود كه سفر زندگی را از طريق شاهراه در پيش نمیگيرند، يعنی جادهای كه كوفته شده و قافله بشريت عادی آن را میپيمايد و آرام آرام، بیدغدغه گم شدنی به پايان میرساند. مردانی چون وانگوگ به كورهراهی باريك و سنگلاخ پای مینهند، راهی سردرگم و پيچ در پيچ كه از هيچ سو به مقصد نمیپيوندد؛ در واقع مقصد اينان دست نيافتنی است، زيرا سر خود را بالا نگاه میدارند و بر افق پهناور و دور نظر میدوزند و هر چه پيشتر میروند، افق دورتر مینمايد.
در نامهای به برادرش نوشت: «گاهی چنين احساس میكنم كه سوار بر كشتیای هستم كه در كام طوفان است، اين هنگامی است كه دغدغهها و غمها بيش از حد به من روی میآورند؛ باری، گرچه میدانم كه دريا خطرهائی پيش میآورد و در او بيم غرق شدن میرود، با اينهمه دريا را خيلی دوست دارم و در مقابل خطرهای آينده احساس آرامشی میكنم.»
مقدمه بر كتاب شور زندگی/ ترجمه دكتر اسلامی ندوشن
Labels: ونگوگ / مرداد و شهریور ۱۳۸۵
0 Comments:
Post a Comment
<< Home