کتاب قرن‎‎

يک كتاب فروشی : يک ماه ، يک رمان

تابلوی سيب زمينی خورها از زبان ونگوگ


تمامی سعی من برآن بودكه ‌حالت ‌اين ‌مردم‌را، كه در نور كمرنگ چراغ ‌سيب‌زمينی ‌می‌خوردند، نشان‌دهم سيب‌زمينی‌هايی ‌كه با دست‌های خودشان از زمين كنده، و با همان دستها، توی بشقاب گذاشته‌اند.
همين حالت بيانگر‌فرهنگ ‌روستايی ‌و ‌ابتدايی ‌آنهاست كه‌ چه ‌‌صادقانه طعام خود را كسب كرده‌اند. من در‌پی آن بودم‌كه، از برداشتهای خودم از راه و رسم‌ زندگی‌آنان، تصويری ‌ارائه ‌دهم- مفهومی كه بسيار متفاوت با چيزی است كه مردم متمدن از آن برخوردارند. از اين روی اصرار نمی‌ورزم كه بيننده، در همان لحظة نخست، آن را دوست بدارد يا تحسين كند.
من شخصاً متقاعد شده‌ام كه در نشان دادن جذابيتهای قومی اين گروه نتيجة بهتری خواهم گرفت تا در نماياندن خشونتهايشان. من فكر می‌كنم كه دختر دهاتی مفلوك، با دامن و بالاتنة لكه‌آلود و غبار‌گرفتة آبی‌اش، زيباتر از آن خانم متمدن شهری است. اگر تصوير روستائيان بوی چربی خوك و دود و بخار سيب‌زمينی می‌دهد، چه باك. اين كه چيز ناخوشايندی نيست، همان‌طور‌ كه بوی‌ پِهِن‌ اصطبل ‌و‌آخور توجيه‌پذير است و به آن مكان متعلق، برخاستن عطر گندم يا ذرت و سيب‌زمينی از يك مزرعه نيز به همان اندازه پذيرفتنی است كه برخاستن بوی كود‌حيوانی از آن...



از كتاب نامه های ونگوگ

Labels:

0 Comments:

Post a Comment

<< Home